Sunday, April 20, 2014

Our Dating Anniversary

امروز، ۲۰ آوریل،‌ سالگرد اولین روز دوستی من و علی‌ه. علی تا امروز خبری ازین بلاگ نداره و قراره امروز لینک این‌جا رو هدیه بگیره. 

علی عزیزم، بودنت بهترین هدیه‌ی زندگی منه. ممنونم ازینکه این سال‌ها عاشقانه در کنارم بودی.

با هم بودنمان مبارک. 



Today, April 20, marks our dating anniversary. To this day, Ali has no idea about this blog, and he is going to get its link as a gift today. 

Ali, your love is the most precious gift I have ever been given in life. Thank you for being by my side for better and for worse.

Happy Anniversary.


Say Yes to the Tux!

نوبتی هم باشه نوبت لباس آقا دوماده!

من وعلی یکی دوشب پیش بالاخره تصمیم نهایی برای تاکسیدوی علی رو گرفتیم. بر خلاف چیزی که قبلا فکر می‌کردم لباس دامادی خریدن اصلا کار ساده‌ای نیست. تعداد گزینه‌ها شاید به اندازه‌ی لباس عروس نباشه، اما مسلما به اندازه‌ای هست که خرید رو سخت کنه. 

من از مدت‌ها قبل چند مدل مختلف رو انتخاب کرده بودم. تاکسیدوهای آرمانی و بربری رو خیلی دوست داشتم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم که برای آرمانی دوباره به نیمان مارکوس بریم و برای بربری هم به فروشگاه انحصاری اون در دالاس بریم. من شخصا فروشگاههای دپارتمانی آمریکا رو خیلی دوست دارم، بخصوص نیمان مارکوس و بلومینگدیلز رو و دلیلش هم خدمات مشتری بالای اون‌ها هست. فروشگاه بربری تاکسیدو نداشت و ما باید اون رو آنلاین سفارش می‌دادیم.

رفتیم نیمان مارکوس و چون سایز علی رو نداشتند قرار شد روز بعد بریم. فردای اون روز وقتی به فروشگاه رسیدیم، ما رو به یه اتاق بردند که در اون برامون یه میز چیده بودند با نوشیدنی مورد علاقمون و سینی پنیر و کراکر و میوه! علی شروع کرد به پوشیدن لباس و کفش. انتخاب کفش‌هاش و پیراهن و پاپیونش خیلی آسون بود. من از مدت‌ها قبل می‌دونستم که برای علی کفش ورنی سالوادور فراگامو می‌خوام و چون خود علی هم ازونا خیلی خوشش اومد در عرض ۱ دقیقه کفش‌هاش انتخاب شد. یه پیراهن تاکسیدو و یه پاپیون ساتن آرمانی هم خیلی سریع انتخاب شدند.


ولی انتخاب لباسش ازین خیلی سخت‌تر بود. چند مدل تاکسیدوی مختلف رو امتحان کرد ولی به نتیجه نرسید. اون روز پیراهن و پاپیون و کفش رو سفارش دادیم و راهی نیمان مارکوس بعدی شدیم. هنوز قسمت سخت لباس علی مونده بود! در فروشگاه بعدی مدلی که علی دنبالش بود رو داشت٬ اما باز هم نه در سایز علی! درباره‌ی تاکسیدو چند نکته مهم وجود داره و مهم‌ترین نکته نوع یقه‌ی اونه. به طور کلی یقه‌ی پیک و شال رسمی تر هستند و یقه‌ی ناچ کمی عیر رسمی‌تر.


 ازون‌جایی که احتمالا رسمی‌ترین اتفاق زندگی ما عروسی‌مون خواهد بود ما باید بین پیک و شال یکی رو انتخاب می‌کردیم و خوب علی (وبعدا خود من) به شال علاقه‌ی بیشتری داشتیم. فروشگاه دوم تاکسیدوی یقه‌شالی آرمانی داشت که از همه به نظرمون قشنگ‌تر بود. سایز علی رو سفارش دادیم و قرار شد برامون پست بشه. خوشحال ازینکه تقریبا به نتیجه رسیدیم راهی هتل شدیم. 

ازونجایی که من هیچ‌وقت دلم این‌طوری راضی نمی‌شه، وقتی به خونه برگشتیم چند تا تاکسیدوی دیگه سفارش دادم تا بتونیم باهم مقایسه کنیم. بعد از ساعت‌ها بحث و بررسی بالاخره همونی که اول از همه پسندیده بودیم رو انتخاب کردیم و به این قسمت (خیلی خیلی سخت) هم پایان دادیم!


It is now the groom's turn to buy his wedding attire!

A couple of nights ago, we finally made a decision on Ali's tuxedo for the wedding. In contrast to what I originally thought, buying a tuxedo is by no means easier than buying a wedding dress. Although men may not have as many options, there number of options is enough to make the shopping process really hard.

Before we started looking, I had chosen a few models. I liked Armani and Burberry tuxedos. For Armani, we decided to go to Neiman Marcus once again, and for Burberry, we headed to its retail store in Dallas. Burberry did not have any in the store, so ordering online was our only option.

We went to Neiman Marcus, and since they had nothing in Ali's size, we had to go back the next day. The next day we went it, they escorted us to a back room, in which they set up a table for us with a cheese and cracker platter, fruit platter, and our favorite drinks! Ali started trying on tuxedoes, while I was enjoying cheese and champagne. Within minutes we decided on shoes, a tuxedo shirt, and a bow tie. I have always liked the formal patent tuxedo loafers by Salvatore Ferragamo (above photo), and Ali liked them a lot, too. For the shirt and bow tie, we decided on an Armani tuxedo shirt and a satin bow tie that would match the satin lapel of Ali's tuxedo. 

Choosing the tuxedo was much much harder. He tried a few models and none seemed to work. We ordered the shoes, shirt, and bow tie, and went on to the next Neiman Marcus in Dallas. The next store actually carried Ali's favorite tux, but still not in his size! Tuxedos come with three different lapel types: shawl, peak, and notch. The shawl and peak are a lot more formal than the notch, and since our wedding is probably going to be the most formal event of our life, we decided to go with the shawl. The second Neiman Marcus carried a shawl collar Armani tuxedo, which we really liked. We ordered one in Ali's size and headed to our hotel after a very long day of tux shopping!

Since I never decide easily, when we got back home, I ordered 4 more tuxedos online to make sure we made the right decision. After hours of debate we decided on our very first choice, the shawl collar Armani tuxedo, and we put an end to this chapter of our wedding planning (although we still have to do some alterations!). 

Friday, April 4, 2014

Shoes! Oh My Precious...

و اما خرید کفش...

 من هم مثل همه‌ی خانوم‌ها عاشق کفش خریدن هستم. خریدن کفش عروس سختی ویژه‌ای داره چون باید با لباس کاملا هماهنگی داشته باشه. مشکل افزوده هم اینه که معمولا کفش و لباس عروس در یک بوتیک نیستند. البته وارن برن کفش هم داشت، اما کفش‌هاش اصلا با لباس من هماهنگی نداشت. این شد که راهی نیمان مارکوس شدیم. من چندتا مدل رو انتخاب کردم و پوشیدم. در حال سبک و سنگین کردن کفش‌ها بودم که علی رفت وبا یک جفت کفش رِنِی کاوْویلا برگشت و بهم گفت اینا رو بپوش. وقتی پوشیدم واقعا احساس عروس بودن بهم دست داد؛ احساسی که هیچ کدوم از کفش‌های دیگه بهم نداده بودن. این کار علی به یادم آورد که چرا دیوونه‌وار عاشقشم! آخه کدوم مرد رو دیدین که با یه نگاه خوشگلترین کفش عروسی رو پیدا کنه؟ 

واسه این‌که از انتخابمون مطمئن بشیم کفش‌هایی که علی انتخاب کرده بود رو به همراه یک جفت جیمی چو خریدیم و راهی بوتیک وارن برن شدیم که من کفش‌ها رو با لباسم امتحان کنم. انتخاب علی فوق‌العاده بود و با لباسم هماهنگی کامل داشت. اونجا بود که یه نفس راحت کشیدیم و با یه بوس و بغل دیگه به این قسمت از برنامه ریزی هم خاتمه دادیم.

این هم چندتا عکس از کفش‌های رویاییم.





علی عزیزم، ممنونم برای بودنت، برای مهربونیت، و برای سلیقه‌ی خوبت...

And the shoe shopping...

Like all other women, I love shopping for shoes. Buying bridal shoes is particularly hard as they have to perfectly match the bridal gown. An added difficulty is that normally bridal boutiques do not carry a great bridal shoe collection. Warren Barron had only three different styles, none of which matched my dress. So, we headed to Neiman Marcus. I chose a few styles and started trying them on. While I was trying to decide between the ones that I chose, Ali went and took a look at other shoes they carried. He came back with a beautiful pair of Rene Caovillas. He asked me to try them on, and when I did, I never felt more bridal. This made me remember why I am crazy about Ali. What man do you know that can spot the prettiest bridal shoes at a glance?

To make sure the shoes matched my dress, we bought the Renes and a pair of Jimmy Choos. We went to Warren Barron and I tried the shoes with my dress. Ali's choice was perfect. It looked like it was made for my dress. The moment we chose my shoes, we were relieved. Once again we hugged and kissed and ended this chapter of our planning.

Above, you can see some photos of my shoes. The pictures do NOT do justice to these beauties!

Ali, thank you for your amazing taste and your kind heart. I love you.